خنجر توافق در پشت تلآویو!
دیپلماسی دولت ترامپ با ایران، ارتباط مستقیمی با توافق اخیر آمریکا و حوثیها دارد.

یک تحول دیپلماتیک مهم در ۶ مه رقم خورد، زمانی که ایالات متحده و انصارالله (حوثیها) به توافق آتشبس دست یافتند. اما، هر دو طرف روایت خاص خود را از این توافق دارند و هر یک مدعیاند که در این توافق دست بالا را داشتهاند.
کاخ سفید اینگونه روایت میکند که کمپین بمباران آمریکا، انصارالله را وادار به تسلیم کرده است؛ در حالی که حوثیها میگویند واشنگتن در رسیدن به اهدافش ناکام مانده و برای خروج از بنبست، نیازمند این توافق بوده است.
ترامپ یک روز پس از حصول توافق گفت: «ما آنها را بهشدت هدف قرار دادیم. ظرفیت بالایی برای تحمل ضربه دارند. میتوان گفت آنها شجاعت زیادی دارند.»
کشورهای منطقه مانند قطر و کویت بهسرعت با صدور بیانیههایی از توافق آتشبس حمایت کرده و ابراز امیدواری کردند که امنیت در دریای سرخ بهزودی برقرار شود.
دکتر نبیل خوری، معاون پیشین سفارت آمریکا در یمن، این توافق را «قطعاً اتفاقی مثبت» توصیف کرد. او گفت که این توافق «به کارزار بمباران بیرحمانهای پایان داد که به غیرنظامیان یمنی آسیب میزد، ذخایر تسلیحات حساس آمریکا را تحلیل میبرد، و در عین حال هیچ دستاورد پایداری بههمراه نداشت».
اما اسرائیل چه میشود؟
به نوشته جورجیو کافیرو، تحلیلگر مسائل منطقهای، در العربی الجدید، این توافق در پی تنشهای فزاینده میان انصارالله و اسرائیل حاصل شد. تنها دو روز پیش از اعلام آتشبس، حوثیها با شلیک یک موشک بالستیک به نزدیکی فرودگاه بنگوریون در تلآویو، باعث زخمی شدن چند نفر و اختلال در پروازهای بینالمللی به مقصد اسرائیل شدند.
روز بعد، اسرائیل با حملهای گسترده به فرودگاه صنعا پاسخ داد و اعلام کرد که این فرودگاه را «بهطور کامل از کار انداخته است».
یکی از ابعاد مهم توافق آمریکا و حوثیها این است که شامل اسرائیل نمیشود. بلافاصله پس از اعلام این توافق، مهدی المشاط، رئیس شورای عالی سیاسی انصارالله اعلام کرد که حملات حوثیها به اسرائیل ادامه خواهد یافت.
تریتا پارسی، معاون اجرایی اندیشکده کویینسی، گفت: «این توافق شامل هیچ محدودیتی برای حملات حوثیها به اسرائیل نمیشود و همین مسئله باعث شوکه شدن اسرائیلیها شده است، زیرا ترامپ حتی زحمت مشورت یا اطلاعرسانی به اسرائیلیها را نیز به خود نداد. برای توقف این حملات، احتمالاً پایان کشتار و پاکسازی قومی اسرائیل در غزه لازم خواهد بود. این نشان میدهد که تعهد ترامپ به اسرائیل، بهویژه در مسائلی که امنیت آمریکا را تحت تأثیر منفی قرار میدهند، بسیار شکننده است.»
او افزود: «اسرائیلیها بهدرستی شوکه شدهاند، بهویژه که این توافق پس از آن حاصل شد که حوثیها موفق شدند فرودگاه بنگوریون را هدف قرار دهند و آسیبپذیری سامانههای بهروزشده پدافند هوایی اسرائیل را به نمایش بگذارند.»
به گفته وینا علیخان، پژوهشگر اندیشکده بنیاد قرن، این توافق در واقع یک «آتشبس واقعی» نبوده، بلکه بیشتر نوعی «ترتیب تاکتیکی» به شمار میرود.
او گفت: «اگر بخواهیم دقیق باشیم، این توافق باعث تشدید خصومتها بین اسرائیل و حوثیها شده است. حوثیها بهصراحت اعلام کردهاند که حق ازسرگیری حملات را برای خود محفوظ میدانند و تأکید کردهاند که توافقشان با آمریکا هیچ تأثیری بر کارزار نظامیشان علیه اسرائیل ندارد. آنها این را با افزایش حملات در روزهای پس از توافق نشان دادند؛ حملاتی که طی آن اسرائیل چند موشک حوثی را در مسیر رهگیری کرد.»
از منظر حوثیها، این توافق مؤید کارآمدی راهبرد نظامی آنها است و انصارالله آن را یک پیروزی راهبردی قلمداد میکند. به بیان ساده، با هدف قرار دادن کشتیرانی بینالمللی، آنها ایالات متحده را مجبور به مذاکره کردند - بدون اینکه حتی یک امتیاز در خصوص اسرائیل بدهند.
در روایت آنها، این اتفاق بهمنزله تحقیر یک ابرقدرت جهانی و پیروزی استراتژیکی است که اکنون به آنها اجازه میدهد تمرکز خود را بهطور کامل بر اسرائیل معطوف کنند.
علیخان توضیح داد: «حوثیها آشکارا نقش خود را در تشدید تنشها میان ترامپ و بنیامین نتانیاهو جشن گرفتهاند، همچنان خود را مدافع فلسطین میدانند و این آتشبس را پیروزیای میدانند که جایگاهشان را در عرصه منطقهای تقویت میکند. رسانههای حوثی حتی گفتهاند که عملکرد آنها در مواجهه با آمریکا، الهامبخش قدرتهایی نظیر چین بوده است.»
حوثی دریای سرخ
«اول آمریکا» در عمل
عملیات آمریکا علیه حوثیها بیش از ۱ میلیارد دلار برای ایالات متحده هزینه داشت. در طول نزدیک به دو ماه از این عملیات، انصارالله هفت پهپاد آمریکایی را سرنگون کرد و دو جنگندهی فوقپیشرفته F/A-18 Super Hornet، هرکدام به ارزش ۶۷ میلیون دلار، از روی ناو هواپیمابر به دریا سقوط کردند.
ترامپ که تمایلی به درگیر شدن در یک منازعهی طولانی و پرهزینه دیگر در خاورمیانه نداشت، به این نتیجه رسید که این عملیات ظرف مدت معقولی نتایج مطلوب را بهبار نیاورده است.
او که در کارزار انتخاباتی خود وعده خروج از درگیریهای بیحاصل نظامی را داده بود، ظاهراً تصمیم گرفت این عملیات را متوقف کند. در تاریخ ۵ مه، کاخ سفید بهطور ناگهانی به فرماندهی مرکزی آمریکا دستور داد که تمامی عملیات تهاجمی علیه انصارالله را «متوقف» کند.
مریسا خورمه، پژوهشگر مؤسسه بیکر در دانشگاه رایس، گفت: «این توافق در زمانی حساس بهدست آمده و تجلی عملی سیاست "اول آمریکا" در دولت ترامپ است. این توافق نهتنها منافع امنیت ملی آمریکا را بهطور قاطع و از مسیر دیپلماسی در اولویت قرار میدهد، بلکه فشاری هم بر اسرائیل وارد کرده است، متحدی که در ابتدا ترامپ را بهترین رئیسجمهور آمریکا برای خود میدانست و احتمالاً انتظار داشت که در تمام موضوعات مربوط به ایران، کاملاً با اسرائیل همراستا باشد.»
تریتا پارسی در واکنش به توافق آمریکا و حوثیها گفت: «کاملاً روشن است که ترامپ آنطور که بایدن به اسرائیل وابسته بود، نیست، هرچند متأسفانه سیاست بدون محدودیت بایدن در قبال غزه را ادامه داده است.»
اسرائیل که اکنون از توافق آمریکا با انصارالله غافلگیر شده، خود را در موقعیتی آسیبپذیر میبیند. وینا علیخان توضیح داد: «برای اسرائیل، این توافق تجلی آشکار دکترین "اول آمریکا" ترامپ بود، که بدون توجه خاص به متحدان سنتی آمریکا اجرا شد. اسرائیلیها اکنون همان درسی را میآموزند که سعودیها در سال ۲۰۱۹ یاد گرفتند - اینکه آمریکا همیشه منافع امنیتی خودش را مقدم میداند، حتی اگر به ضرر شرکایش تمام شود. تنها تفاوت این است که در حالی که ریاض در پاسخ به این وضعیت به دیپلماسی روی آورد، اسرائیل مسیر تشدید تنش را انتخاب کرده است.»
نقش مذاکرات ایران
دیپلماسی دولت ترامپ با ایران، ارتباط مستقیمی با توافق اخیر آمریکا و انصارالله دارد. گرچه حوثیها دلایل و منافع خاص خود را برای پذیرش آتشبس داشتند، اما کارشناسان میگویند نفوذ ایران بر انصارالله نقشی حیاتی در ممکن شدن این توافق داشته است.
به احتمال زیاد، این توافق مقداری شتاب به روند مذاکرات هستهای میان آمریکا و ایران میبخشد.
تهران میداند که بسیاری از مقامات در واشنگتن، حوثیها را صرفاً یک «نیروی نیابتی» ایران میدانند؛ بنابراین، اگرچه ایران همواره کنترل عملیاتی بر انصارالله را رد میکند، اما رهبران ایران انگیزه داشتند تا این آتشبس را با هماهنگی با حوثیها پیش ببرند تا از تضعیف یا انحراف مذاکرات هستهای جلوگیری شود.
علیخان گفت: «توافق آمریکا و حوثیها نشانهای از حسننیت ایران است و نشان میدهد که تهران شاید در آینده به مذاکره در حوزههایی فراتر از برنامه هستهای هم مایل باشد. گرچه مقامات ایرانی اعلام کردند که در این موضوع دخالتی نداشتند، اما نشانههای قویای وجود دارد که حاکی از آن است که ایران بهطور غیرمستقیم حوثیها را به توقف حملات ترغیب کرده و این نشان میدهد که ایران میتواند، در صورت اراده، نقش سازندهتری در منطقه ایفا کند.»
دکتر حسین ابیش، پژوهشگر ارشد در مؤسسه کشورهای عربی خلیج در واشنگتن، نیز گفت: «من آتشبس را عمدتاً در بستر مذاکرات هستهای میان آمریکا و ایران میبینم. اگر این مذاکرات در جریان نبود، حتی اگر حوثیها تصمیم به کاهش یا توقف اقدامات خود میگرفتند، به احتمال زیاد هیچ توافق رسمیای با واشنگتن حاصل نمیشد.»
پارسی نیز اضافه کرد: «یکی از دیپلماتهای عرب به من گفت که توافق ترامپ با حوثیها بدون سه دور گفتوگوی موفق آمریکا با ایران ممکن نبود.»
مرسا خورما در تحلیل نقش ایران در آتشبس اخیر گفت: «مقامات ایرانی پیشتر گفته بودند که این ایران بود که با نفوذ خود، حوثیها را به پذیرش آتشبس واداشت. این برگ برندهای بود که ایران بهطور سازنده برای روانتر کردن مسیر مذاکرات هستهای بازی کرد»


دکتر حسین ابیش نیز در پاسخ به پرسشی درباره تأثیر این آتشبس بر دیپلماسی هستهای واشنگتن و تهران گفت: «این اتفاق برای مذاکرات بسیار مفید است و از نگاه واشنگتن، نوعی ژست حسننیت از سوی ایران بهنظر میرسد و نویدی است از آنچه در صورت رسیدن به توافق ممکن است در راه باشد.»
او افزود: «آشفتگی شدید در مسیرهای کشتیرانی دریای سرخ و سایر تهدیدها، در عین حال یادآور این واقعیت است که رسیدن به توافق با ایران، صرفنظر از مسئله بمب هستهای، برای منافع آمریکا بسیار مهم است.»
دکتر تریتا پارسی نیز دیدگاه مشابهی داشت و گفت: «این نشان میدهد که حتی بدون رسیدن به توافق نهایی هستهای، گفتوگوهای آمریکا و ایران دارای آثار جانبی مثبت زیادی برای امنیت ملی آمریکاست. این توافق احتمالاً به حرکت رو به جلوی مذاکرات هستهای نیز شتاب بیشتری میدهد.»
شکنندگی مسیر دیپلماسی
با وجود تمام مزایای توافق آمریکا با انصارالله برای تداوم مذاکرات هستهای واشنگتن و تهران، عوامل اخلالگر متعددی وجود دارند که شکنندگی این مسیر دیپلماتیک را برجسته میکنند.
وینا علیخان هشدار داد: «اگر درگیری میان حوثیها و اسرائیل بهطور جدی تشدید شود یا اگر اسرائیل تصمیم بگیرد که تأسیسات هستهای ایران را مستقیماً هدف قرار دهد، مذاکرات میتواند بهطور کامل از مسیر خارج شود. در حال حاضر، زمانبندی همهچیز است و شاید این یک فرصت مناسب برای اسرائیل برای حمله به ایران باشد. با توجه به اینکه هنوز توافقی نهایی نشده و گفتوگوهای آمریکا و ایران در مراحل اولیه است، در صورت آغاز حمله از سوی تلآویو، واشنگتن ممکن است ناخواسته در موقعیت حمایت از نتانیاهو قرار گیرد.»

يونس محمودی
من یونس محمودی هستم، نویسندهای که چند ساله در حوزه مهاجرت و اخذ ویزا مینویسم. همیشه سعی کردهام اطلاعات پیچیده و رسمی مهاجرتی رو به زبانی ساده و قابلفهم برای فارسیزبانهایی که در مسیر مهاجرت هستند، توضیح بدم. تجربههام از مطالعه قوانین کشورهای مختلف و صحبت با کسانی که واقعاً این مسیر رو رفتن، بهم کمک کرده تا مطالبی بنویسم که کاربردی و به دردبخور باشن.